موضوع شـریعت زدایی که در فلسـفه مسـیحیت آمـده، به هیچ وجه قابل دفاع نیست. اگر گمان کنیم که خالق گیتی چون دید آدمیان نمی توانند از راه عمل به احکام شـریعت رسـتگار شوند، ناگزیر "ایمان به پسرش" را جانشین آن ساخت، خطایی بس روشن است؛ زیرا خود مسـیح علیه السـلام شـریعت زدایی را بنابر گزارش متی باطـل شـمرده [1]. این پولس بود که قید شـریعت را از مسـیحیت برداشت و آشـکارا گفت: اکنون از قید شـریعت آزاد شده ایم [2] . لذا مسیح و حواریون چنین تعلیمی را نیاوردند .تعلیمات پولس موجب شـد که ارزش و اهمیت عمـل در میـان مسـیحیان رو به کاهش نهـد. پولس معتقد بود که شـریعت، گرچه مصدر آن خداست ولی به واسـطه ملائکه به بشر فرستاده شده است و این دلیل بر ضعف آن است [3] روشن است هنگامی که عمل، اعتبارخود را از دست بدهـد بی بنـد و بـاري و لاابـالیگري جاي آن را می گیرد. بنابراین پولس را تا انـدازه اي بایـد مسؤول فسادي دانست که در جهان مسیحیت رواج دارد و این مسؤولیت به ویژه براي یک رهبر مذهبی مسؤولیتی بس گران است. هم اکنون نیز بی بنـد و بـاري هـا و تجـاوزات عملی و فسـاد اخلاقی که در میان مسـیحیان ملاحظه می شود بی رابطه با فلسـفه پولسـی نیست. راستی اگر آدمی از عمل به شریعت در پیشگاه خدا رستگار نگردد، پس تکلیف پیامبران پیش از مسیح و پیروان آن ها چه می شود؟ مگر نه این که ایشان علاوه بر ایمان به خـدا، دسـتورات او را نیز اجرا کردند و از راه "ایمان و عمل صالح" به رسـتگاري رسیدند؟
پی نوشت :
[1] انجیل متی 5 : 17 و18 .
[2] نامه پولس به رومیان ، 7 : 6 .
[3] معجم اللاهوت الکتابی ،پولس باسیم ، ص 446 .
[4] نگاهی به مسیحیت ،رضوانی
:: موضوعات مرتبط:
مسیحیت ,
,
:: برچسبها:
مسیحیت ,
بدعت ,
شریعت ,